محل تبلیغات شما

پاییز است‌، 

اشک های ابر پاییزی  جاری میشود، 

پاییز فصل دلگیری است، 

دل منهم خیلی گرفته، 

انگار هر قطره از اشک هایم ترانه های شاد روزگاراست، 

نمی دانم شاید واقعا همینقدر یا بیشتر دلگیرم، 

کاش کسی بود که کمی آرامم کند، 

کمی دلداریم بدهد، 

یا اشک هایم را پاک کند و پیشانی ام را ببوسد و بگوید غصه نخور، 

 

​ولی الان نیست و  نمی دانم که این خاک لعنتی با صورت ماهش چه کرده،

نمی دانم. . .

نویسنده :پانته آ رضایی

 t. me/pantearezaee1384

نامه ای به باباحاجی جونم

دانم ,هایم ,اشک ,های ,و  ,الان ,اشک هایم ,نیست و  ,الان نیست ,نخور،  ​ولی الان ,و  نمی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها